گل من محمد امینگل من محمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 17 روز سن داره

همه وجودم امین جان

آخرین روز مدرسه

روز شنبه 27 اردیبهشت آخرین روز مدرسه بود. قرار بود امین جون و دوستاش داخل حیاط مدرسه با هم صبحانه بخورن  بعد هم با هم عکس بگیرن و از معلمشون تشکر و خداحافظی کنن. این هم عکس های امین جون با معلم و دوستاش. آخرین روز مدرسه درکنار در ایستاده با هم یک نگاهی به سر در یک نگاهی به گذشته خاطرات و شیطنت ها روز باران روز برفی روز امتحان آخر زنگ ورزش زنگ پرسش با تو خنده با تو گریه بی تو حالا به چه شوقی بروم دگر به خانه راه آشنای خانه ، در کنار هم در این دم بچه ها این هم گذشت... ...
31 ارديبهشت 1393

روز مرد

ای پدر ای با دل من همنشین             ای صمیمی ای بر انگشتر نگین ای پدر ای همدم تنهاییم            آشنایی با غم تنهاییم ای طنین نام تو بر گوش من       ای پناه گریه خاموش من همچو باران مهربان بر من ببار      ای که هستی مثل ابر نوبهار در صداقت برتر از آیینه ای       در رفاقت باده ای بی کینه ای ای سپیدار بلند و بی پایدار           می برم نام ت...
22 ارديبهشت 1393

روز شیراز

15 اردیبهشت به نام روز شیراز نامگذاری شده. امسال هم بلوار چمران جشنواره خُرم رود بود  ما هم رفتیم (وقتی داشتیم می رفتیم امین گفت مامان خُرم رَوَد یعنی چی؟ ) جای همه ی دوستان سبز بود. این هم عکس های گل پسر در مراسم روز شیراز.     ...
17 ارديبهشت 1393

آدم ها ...

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺩﻭﺩﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ : ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ .... ﯾﺎ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﮔﺪﺍ.ﮔﺸﻨﻪ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﺧﺮﺣﻤﺎﻝ .... ﯾﺎ ﮐﻤﺘﺮﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﺗﻨﺒﻞ. ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﮐﻠﻪ ﺧﺮ .... ﯾﺎ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﻣﺸﻨﮓ . ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﭘﺮﺍﻓﺎﺩﻩ ..... ﯾﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮﻥ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﻫﺎﻟﻮ. ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﻭﻟﺨﺮﺝ .... ﯾﺎﺍﻫﻞ ﺣﺴﺎﺏ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﻦ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﺧﺴﯿﺲ . ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻥ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﮔﻨﺪﻩ ﺑﮏ ..... ﯾﺎ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﻥ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﻓﺴﻘﻠﯽ . ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡﺩﺍﺭﺗﺮﻥ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﺑﻮﻗﻠﻤﻮﻥ ﺻﻔﺖ ...... ﯾﺎ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺗﺮﻥ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕ...
16 ارديبهشت 1393

انجیره

جمعه هفته گذشته با خاله سحر و بیتا رفتیم انجیره باغ یکی از دوست های خانوادگی خاله اینا به امین خیلی خوش گذشت چون اونجا پر از قورباغه های کوچولو بود.امین هم  یه بطری آب معدنی پر کرده بود از این قورباغه ها و می خواست با خودش بیاره ولی من اجازه ندادم.     این هم عکس خاری که گل های زیبایی داشت. گل زیبایی در کنار گل های زیبای شقایق این هم گلی که امین از جلوی آپارتمان کنار مدرسه برای روز مادر برای من چیده بود و  با یک نقاشی آورد بهم داد.  بهش میگم مامان نباید این کار رو می کردی اونا این گل ها رو جلوی خونشون کاشتن که خونشون زیباتر به نظر برسه میگه مامان اشکال ندا...
13 ارديبهشت 1393

روز معلم

  دیروز می گفتم: مشقهایم را خط بزن ... مرا مزن روی تخته خط بکش ... گوشم را مکش مهر را در دلم جاری بکن... جریمه مکن هر چه تکلیف می خواهی بگیر ... امتحان سخت مگیر... اما کنون مرا بزن... گوشم را بکش... جریمه بکن ... امتحان سخت بگیر... مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه بازگردان « این هم یک شاخه گل ناقابل به همراه مبلغی پول تقدیم به سرکار خانم نیک پور معلم امین جان» ...
13 ارديبهشت 1393

سیزده به در

امسال عصر روز دوازدهم با خاله ها و دائی ها و آقاجون و مادرجون عازم سد درودزن شدیم جای همه دوستان سبز خیلی جای باصفایی بود فقط تنها مشکلی که داشت اون خونه ای که قرار بود شب اونجا بخوابیم، پنجره هاش شیشه نداشت و تا صبح از سرما همه لرزیدن و هیشکی نخوابید ولی خوب بود تا صبح خیلی خندیدیم و در عوض صبح که رفتیم بیرون با منظره ی بسیار زیبایی روبرو شدیم که شب قبل رو به کلی فراموش کردیم.               غذا دادن گل پسر به سگ جیگر خاله مابقی عکس ها رو هم از خاله جون که گرفتم برات میزارم. ...
10 ارديبهشت 1393

پارک غدیر

21 فروردین با طناز جون و بیتا خانم  رفتیم پارک غدیر (زرقان) حسابی بازی کردین و لذت بردین. جیگر تو ای جاااااااانم پدر و پسر در حال ورزش کردن امین و طناز  (صمد و لیلا ) زیر پتو فیلم می دیدن چون آفتاب بود برا خودشون با پتو سایبون درست کردن. امین دستمال سر طناز خانم رو پوشیده امین به تقلید از طناز   عصر همون روز رفتیم دریاچه نمک ( دریاچه مهارلو) امین جون هم خواب بود وقتی رسیدیم اونجا بیدارش کردیم. امین از این که اون همه نمک رو می دید تعجب کرده بود بیشتر به خاطر اینکه داشت روی نمک ها راه می رفت ذوق زده شده بود و می گفت میخوام بچشم ببینم واقعاً نمکه ولی بابا هادی می گفت نه کثیفه...
3 ارديبهشت 1393
1